تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۸۳ مطلب با موضوع «یزدی بازی های خودم» ثبت شده است

سلام

متاسفانه در پاسخ به یکی از نظرات ، ادب را به صورت کامل رعایت نکرده ام و برداشت اشتباهی از پاسخ حقیر شده است و بالطبع موجب دلخوری و ناراحتی ...

بدینوسیله به صورت رسمی از سرکارخانم " نجمه خانم" عذرخواهی  کرده و  از ایشان خواهشمند است که در کمال فروتنی پذیرای عذرخواهی خاضعانه ی حقیر باشند.


پ.ن : چه خوبه اگر آدم از دست فردی ناراحت شد بهش بگه تا فرصت عذرخواهی و توضیح را داشته باشه و این نگفتن ها تبدیل به کینه نشود.


پ.ن 2: بخوانید این "لینک" را لطفا


" باشد تا رستگار شویم"

۶ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

پامرغی رفتن به شکل زیر است و اثرات قابل توجهی دارد، 

حتما بخوانید این خاطره را [لینک]

در مورد بی احترامی و سخت گذشتن سربازی نیز بخوانید این خاطره را [لینک 2]

( اون قسمت خواب رفتن به حالت مرگ حالم را بد کرد، جای بدی خدمت نکردیم و گیر آدم های نفهم و بی ظرفیت... ، خدایا شکرت...)

 پ.ن : شنیده ها حاکی از این است که پامرغی بردن سرباز در نیروهای مسلح ممنوع شده است!

۱۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۴
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام


از منابع نسبتا موثق درباره ی کسری نخبگان خبرهایی رسیده است...


منتظر نامه ی اصلی هستم 


دعا کنید خبرها درست باشد ...


پ.ن : اخیرا که خودم را وزن کردم هشتاد و هشت کیلوگرم شده بودم :)

۸ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام


الآن داخل قطارم

دارم می رم تهران

برای دفاع نهایی از پروژه کسری خدمت

فردا مشخص می شود چند ماه کسری خدمت بهم تعلق می گیره ...

با توجه به شرایطم ، گرفتن حداکثر مدت پیشنهادی خیلی مهم است 

اما

هر چه صلاح است

من تمام سعی ام را خواهم کرد ....

التماس دعای ویژه

۶ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

رفتم پیش مسئول تعیین وقت دفاع از پروژه کسری خدمت، می گم جناب .... اگه امکان داره من همین امروز دفاع کنم، موقعیتم ضروری هست، نمی تونم از شهرستان بیام تهران، اصلا بهم مرخصی نمی دهند و ....

نگاهی بهم کرده میگه :

"شرایط سخت؟؟" (شما با لحن جناب خان بخونید)

بعدش نگاه می کنم می بینم یکی از بچه های رشت افتاده نیروی دریایی بندر جاسک ؟؟؟

اون یکی سرباز هم استانی 12 ماه کسری داره اما شش ماه بیتر از خدمتش نموده

اون یکی سرباز پدر و مادر ....

خودم دیگه توجیه شدم برگشتم می گم :

"هرطور خودتون صلاح می دانید جناب ..."

احتمالا  طرف از اینکه با یه بچه یزدی عادل و عاقل و ... روبرو شده بود خیلی حال کرده بود ...

پ.ن : روزه خوری خیلی حال میده، من به افرادی که تمام ماه رمضان روزه نمی شوند پیشنهاد می کنم برای اینکه از لذت "روزه خواری" برخوردار شوند یه در میان روزه شوند!!!!!

پ.ن 2: چکیده پروژه کسری خدمت "اینجا" [هر که متوجه شد لطفا بیاد برای من هم توضیح دهد.]

۱۳ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۳
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۱:۴۰
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۸:۲۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

وَر باد نَدِه اِقَّدَه این زُلفِ چُلُفتَه 
بِیزار که وَر بَشنِ مُلِت یَخیده شُلُفتَه 
این بی پَیری را که رَقیبوم شده اِمشو
زَنجیل مِزَنَم اِقَّه تو فَرقِش که پَسُفتَه


هیشکه را نَمِلَّم که گَلِت بَن شَه عزیزوم 
هر چی دِیَه از هر که شِنُفتی گَفِ مُفتَه 
جیرجیر مُکُنَه پیش تو مِثِّ بَچَه تِرناسک 
اونوَخ تو خیالِت مِرَسَه خیلی کُلُفته؟


دِیشو که مَحَلِشّ نَمِذاشتی تو خَشوم شد
فهمید که بِساطِت دَر و بَس دارهَو چُفتَه 
این شَملَقِ شَخ شُل خودِشا مَسقَرَه کِردَه 
سِف باش تا بِفهمه کی زیر جُف پاشا رُوفتَه


اِمرو دِیَه اوَبُردَه دُرُس بَرگاهِ شعرا
شعرش بیدون هر جا که فقط قافیه جُفتَه 
جُف کِردنِ شعر مُد شده هر چند "جلالی"
هیشکه دِیَه مِثِّ تو اِیَچوّنی نگفته



شاعر:دکتر عبدالحسین جلالیان متخلص به جلالی

منبع : "یزد لهجه"

۱۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

اول این " لینک"

نکات زیادی از "آقا معلم" و "خانم معلم"ها یاد گرفتم

اصلا وظیفه ی اصلی "دانشجوی کلاس اول دبستان" یادگیری هست!

 

پ.ن : احتمالا برایتان سوال شود که این همه "یادگیری" پس کی عمل؟؟ جوابش در این "لینک"

پ.ن 2: یادش بخیر دبستان که بودیم پنکه ی کلاس را خاموش می کردیم و بعد روی پره هایش را پر می کردیم از برگ گل.... و از اول کلاس شروع می کردیم به گفتنِ : "خانوووووم ، خیلی هوا گرمه، پنکه را روشن نمی کنید؟" وقتی خانم معلم پنکه را روشن می کرد و این همه برگ گل روی سرش می ریخت لبخندی از روی رضایت و غافگیری می زد و ما بلند می شدیم و با صدای بلند فریاد می زدیم : " معلم عزیزم روزت مبارک...."

پ.ن 3: یه جورایی الآن که فکر می کنم  می بینم چهره ی متصور از خانم معلم های دوره ی ابتدایی "اینجوری" هست.( هنگامی که برگ گل ها روی سر خانم معلم ریخته می شود)

۱۲ نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

" تولدت مبارک" یعنی :

یک گام به "مرگ" نزدیکتر شده ای!


" تولدت مبارک" یعنی :

برای "مرگ" آماده ای؟


" تولدت مبارک" یعنی :

یکسال از عمرت گذشت، حسابش را داری؟


" تولدت مبارک" یعنی :

هنوز "خدا" دوستت دارد ...


" تولدت مبارک" یعنی :

اگر تو را جویم، حدیث دل گویم، بگو کجایی

به دست تو دادم، دل پریشانم، دگر چه خواهی

فتاده‌ام از پا، بگو که از جانم، دگر چه خواهی ...

( دوستانی که " تنها مسیر" را گوش دادند،می دانند منظور چیست!)


" لینک"

۹ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۵۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

گاهی نیاز به " آب"

گاهی نیاز به "هوا"

گاهی نیاز به "خاک"

گاهی نیاز به "باد"

همه ی اینها را "نیاز"  دارم


اما به " تو" هم نیاز دارم.


گاهی دچار " تو" هم می شوم

و از همه بدتر

گاهی دچار " توهم" می شوم.

۱۳ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

اگر بزرگان اشکال به بنده نگیرن

با افتخار اعلام خواهم کرد :

" همه ی دین، زندگی و ... باید جوگیری باشه"

پ.ن : دیدید که تازه مزدوج شده ها چجوری "جوگیر" می شن!!! دقیقا از همون جنس...

پ.ن 2: از دوستان خواهشمند است هر شخصی در "جو" خودش " گیر" کند و عاجزاً کاری به "جو" دیگران نداشته باشد ( هرفردی جو خاص خودش را دارد دیگه...) !!!!

پ.ن 3: "معنویت" مثل "جو" می مونه مثل " اتمسفر" ...

پ.ن 4: عکس ربط داره، خودتون بیابید ربطش را!!!!!

۲۳ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

وقتی امپراطوری سفید زمستان با همه ی  شوکت بی نهایش

بر آن سبزه ی تازه جوانه زده ای که خاتون آن را لب حوض آبی گذاشته است

 سقوط می کند

تنها و تنها یک پیغام دارد:

"می شود دوباره آغاز کرد"

به امید آغاز های پر امیدتان

 

پ.ن : "باشد تا رستگار شویم"

پ.ن 2: حتما این کلیپ را با عنوان "مادر خوبم زهرا" دانلود کنید. (لینک)

پ.ن 3: دعوتید به بلاگ یکی از همسایه ها که پست زیبایی کار کردند (لینک)

پ.ن 4: ان شالله امسال سال آرزوهایتان باشد.

پ.ن 5: این هم تقدیم به تو... امیدوارم از دیدنش لذّت ببری... فقط یادت نره صدای لپ تاپتو باز بذاری...

 

۹ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

خدا باید مدیریت روز قیامت را بده دست "سازمان سنجش"

حداقل برای ایرانی ها

آخه همه ی ما عادت کردیم به سبک برگزاری، تصحیح و اعلام نتایج آزمون بوسیله ی سازمان سنجش

بویژه آقای توکلی دوست داشتنی!!!

و بویژه اون آقایی که پشت بلندگو میگه :

" مراقبین محترم اجرای بند چهار.."

پ.ن : آخرین حرفی که پشت بلند گو اعلام  می شود:

" وقت تمام است، لطفا پاسخ نامه های خود را با دست راست بالا بگیرید."

پ.ن 2: وای به روزی که هر چه سعی کنیم نتونیم کارنامه هامون را با دست راست.....

۱۳ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلامتی رفقایی ک خراب بشیم

ب فکر تعمیرمونن ...

نه تعویضمون ...

۱۵ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سردار الله دادی از فرماندهان عالی رتبه سپاه و فرمانده سابق تیپ الغدیر یزد ساعتی پیش به فیض عظیم شهادت نائل آمد

به نقل از منابع آگاه متاسفانه دیروز بر اثر حمله موشکی ارتش اسراییل به خودرویی که از لبنان به طرف سوریه عازم بود و سردار الله دادی فرمانده سابق سپاه الغدیر استان یزد به همراه فرزند شهید عماد مغینه و ٣ نفر دیگر در آن خودرو به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.

سردار الله دادی در سال 85 بعد از سردار شهید قهاری سعید به عنوان فرمانده سپاه الغدیر استان یزد مشغول به خدمت شد و خدمات شایانی به توسعه و فعالیت های سپاه در استان داشت.

پ.ن : حتما این "لینک" را مطالعه نمایید.

۱۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام با توجه به تولد " سید محمد کاظم" دست به کشف چند قانون زده ام :

قانون اول : نی نی ها خوردنی هستند. (آدم می خواد بخوردشون از بس که خوشمزه هستند.)

قانون دوم : نی نی ها عامل اتحاد هستند. برای مثال مامان نی نی (خواهر عزیز ما) مادرِ مادرِ نی نی (مادر بزرگوار ما) مادرِ مادرِ مادرِ نی نی (مادر بزرگ ما) و البته عمو و عمه و خاله و دایی همه دست به دست هم دادند تا این نی نی دوران خوبی داشته باشد.

قانون سوم: گریه نی نی ها نه از بین می رود نه کم می شود فقط از زمانی به زمان دیگر منتقل می گردد.

تبصره 1- حداقل 40% گریه نی نی ها باید از ساعت 11 شب الی 7 صبح باشد.

تبصره 2- اگر نی نی ای کم تر از این درصد گریه کرد ، مریض است حتما به دکتر مراجعه گردد.

تبصره 3- افراد زرنگ سعی کنند در طول روز خدمت خودشون را به نی نی انجام دهند و گرنه در طول شب خدمت کردن بسی سنگین و بسی ناخوشایند است.

قانون چهارم : هر چقدر نی نی ها بیشتر گریه کنند و یا اصلا گریه نکنند هیچ تاثیری در مهر و محبت مادرشون  نداره، هر روز بیشتر می شود و بیشتر می شود و...

قانون پنجم : نی نی ها علاقه ی خاصی به بغل شدن دارند وگرنه ....

خاطره : چند شب پیش که "سید محمد کاظم"  نصف شب بی قراری می کرد من مثل یک دایی اسطوره ای از اتاقم بیرون آمدم و بغلش کردم و شروع کردم به راه رفتن در هال و پذیرایی، وقتی آرام شد روی یکی از مبل های پذیرایی نشستم و از خستگی چشمانم سنگین شد کمی حالت خواب بهم دست داد که در همین حین مادر بزرگوارم آمدند و بچه را از دستم گرفتند و تمام صفاتی که می شد به یک پسر نسبت بدهند به من نسبت دادند که چرا خوابیدی؟؟ ، نگفتی خدایی ناکرده بچه از دستت می افتند و ... 

و من که هنوز در شوک این داستان مانده ام...

قانون ششم : ...

۲۱ نجوا موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

نمی دونم چی شده اما ...[شاید بعدا به صورت مفصل بیان نمودم]

اما فعلا ؛ فردا ساعت 10 صبح میدان امیرچخماق

"شهید گمنام"

پ.ن 1: حقیر بر روی اجرای قانون خیلی تاکید می کنم اما متاسفانه بعضی از مسئولین دیگه دارند از قانون و قدرت قانونی خود در جهت اشتباه استفاده می کنند.

پ.ن 2: امروز(1/10/1393) ظهر وقتی داشتم از میدان امیرچخماق به سمت خونه می آمدم یکی از دوستان در گوشی بهم گفت قراره خبری بشود بیشتر بمون! ما هم حدود یک ساعتی موندیم اما خبری نشد و برگشتیم ، حالا خبررا از طریق "لینک" خوندم؛ آقا بسیار خوشحال شدیم . با این حرکت شجاعانه و البته زیرکانه دیگه هیچ احدی نمی تونه هیچ غلطی بکنه(یعنی دیگه نمی گذاریم )...

۴ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۹
دانشجوی کلاس اول دبستان

سه چیز قلبــــ را می میراند   "لینکِ باحال"                           

همنشینی با دونان ؛ همنشینی با ثروتمندان

و

سخن گفتــَن با نـامحــرم.*

+

دیــده ی خــود را از بـدی هـا فروبنـدیـد

و از نـامحــرم دور شوید.

حضرتـــِ رسول صلوات الله علیه

الخصال/جلد اول

 

"حرفــــ زدن زن با نـامحــرم بیش از پنـج کلمه ی ضروری جایز نیستـــــــ ".

رسول خوبی ها صلوات الله علیه

مکارم الاخلاق /جلد دو

اینهـــا حدودِ خداستــــ  و هرکه رعایتـــ می کند خواهد دانستــــ که 

"هرکس مطیعِ خداوند شود ، خداوند دیگران را مطیع او می کند".

-امام هادی علیه السلام-


بدیهی استــــ که حدود الهی در فضای مجازی  هم باید رعایتـــــ شود.

از الآن می تونیــم به امیـــد حق شروع کنیم ، هرجا که نیاز به نظرِ ما نیستـــــ ، سکوتـــــ کنیم1 و نظری ننویســیم ! اگر جوابــــ دادن به نظرِ نامحرم ضروری نبــود جوابـــــ ننویسیــم !

به بهانه ی خدا گنــاه نکنیم!


* اینــه که آدم متــوجه میشــه عشق هایی که بابــــ شده امروز که همه و همه متاثر از فرهنگــ دیکته شده ی غربی به ماستـــــ ، لگدِ هوایِ سرکشِ نفسه نه تپشِ قلبــِ عاشق !

این (+) رو بخونیــد حالا !

1. خیلی جاها واقعا لازم نیستــــ چیــزی بگه آدم ، اگر آدم با خودش رو راستـــ باشه متوجه میشه که در روز بسیـــاری از حرفهایی که می زنه اصلا ضروری نیستــــ ؛ نظر هم از این قاعده مستثنی نیستـــــــ 

پی نوشتـــــــ : بزرگوارانِ محتــرمی که این مطلبـــ رو مطالعه می فرمایید من فقط و فقط به خودم خطابـــــ میکنم این نوشتــه رو؛ مدتهــا بود میخواستـــَم اینهــا رو انتشار بدم ...



برگرفته شده از besme-rabel-hosein.blog.ir

۴ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۸:۰۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

پ.ن : عکس از "گوهر دشتی"

پ.ن 2: ترتیب نگاه = پسرک مادر توپِ خونی

۱۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۸
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

یادم باشد

نوزادی بیش نبودم ...

خداوند مرا از نعمت پدر و مادر برخوردار کرد

و حالا آدم بالغی ناشکر ( به خدا پدر- مادر و...)

پ.ن : فکر می کنم بچه که بودم آدم موثرتری بودم تا حالا ...

پ.ن 2: بچه درونم داره به "سید محمد کاظم" حسودی می کنه!!!!

۶ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۵
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

امروز روز بسیار خوبیه

هم تولد امام کاظم (ع)

هم اینکه بالاخره ما هم دایی شدیم

۱۷ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۷
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

یه شب من و امین و مجتبی با هم رفته بودیم دورهمی

امین خیلی ساکت بود و یه جورایی فرو رفته بود در خودش...

من و مجتبی که نگرانش بودیم ازش پرسیدیم : " امین مشکلی پیش اومده؟؟"

امین گفت: "من بایدعوض بشوم من الگوی خورشید هستم"

من و مجتبی که تازه متوجه موضوع شده بودیم تا صبح داشتیم می خندیدیم.

و چقدر زود گذشت خورشید مهد کودک میره(ان شالله دانشگاه و...)

۶ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۹
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

نقل است از امام علی(ع) که در پاسخ علم بهتر است یا ثروت فرمودند:

"زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود. " لینک "

دوشنبه و سه شنبه در یک کارگاه با عنوان "Nanocarrier : preparation and characterization for drug delivery" شرکت کردم، سطح کارگاه خیلی بالا و تخصصی بود به طوریکه از مجموع پانزده نفری که شرکت کرده بودند چند نفر دکتری و چند نفر دیگر دانشجوی دکتری و عده ای هم  مثل من کارشناسی ارشد بودند.

نکته ای که توجه من را جلب کرد نه تعداد این افراد و نه تجهیزات آزمایشگاه و نه امکانات سخت افرازی بود (البته امکانات در سطح بسیار خوبی بودند) بلکه مدرس کارگاه سرکارخانم "دکتر هاشمیان" بودند که با تمام وجود به ارائه مطالب می پرداختند و سعی در انتقال مفاهیم به دانشجوها داشتند اونقدر که گاهی اوقات بعضی از مطالب را با صبر و حوصله ی زیاد به دلیل پیچیده و جدید بودن- چندین بار توضیح می دادند. تا حالا کارگاه ها و سمینارهای زیادی شرکت کرده ام که اساتیدی با عناوین و نام های بزرگ حضور داشتند و سخنرانی نمودند اما همه یک طرف این کارگاه یک طرف.

نکته مهم : به بزرگی گفتم اگه پول نداشته باشیم چطور می خواهیم ببخشیم ؟؟؟گفت : اون که می بخشه از پولش نیست از بزرگی و کرم و علم و معرفتش هست.(به نکته ای که در ابتدا از حضرت امیر (ع) بیان شد توجه فرمایید.(

پ.ن 1: بزرگی افراد به دانشی هست که نشرش می دهند و نه به دانشی که حبسش می کنند.

پ.ن 2: روشی را من با هزار دردسر یاد گرفتم-مفاهیم و محاسبات- وقتی همه ی چیزهایی را که ظرف این مدت یاد گرفته بودم می خواستم طی 2 ساعت به یکی از آشنایان یاد بدهم خیلی سخت بود برایم خیلی سخت اما امروز متوجه بزرگی افراد شدم.

پ.ن 3: از معدود دفعاتی بود که با اینکه خسته شدم اما بیشترین لذت را بردم از اینکه یاد گرفتم.

پ.ن 4: قراره با بچه ها یه قهوه ی خوشمزه با "روتاری" درست کنیم.

پ.ن 5: ضمنا "چراغ ها را من خاموش می کنم"

پ.ن 6: عنوان برگرفته از شعر استاد "محمد علی بهمنی" می باشد .(جدیدا با اجرای علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده تیتراژ پایانی سریال "پرده نشین" به کارگردانی بهروز شعیبی در حال پخش می باشد.)

.

۱۰ نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۳
دانشجوی کلاس اول دبستان

امروز وقتی دستکش های سفید را  دست کردم

مجبور شدم " انگشترم "را بیرون بیاورم

متوجه " چشمانت" شدم

دوباره چشمانم را دستم کردم...

 

پ.ن : دوستان جدا از تحلیل های عمیق و لایه ای خودداری فرمایند.

۱۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۰
دانشجوی کلاس اول دبستان

سلام

پنجشنبه

جمعه

و جمعه شب

را دوست دارم ...

۱۱ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۶
دانشجوی کلاس اول دبستان


دریافت

"ما گذشتیم و گذشت آن چه تو با ما کردی

تو بمان و دگران، وای به حال دگران ..."

"سیدمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) "

پ.ن : رجوع شود به  ... 

۱۰ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۱۶
دانشجوی کلاس اول دبستان

۹ نجوا موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۲
دانشجوی کلاس اول دبستان