دزدی را با نام های آشنایی عوض کردیم
زرنگی
فرصت طلبی
باهوش
حق
سفره انقلاب
و ...
اما چقدر خودمون از خودمون دزدی کردیم؟
دزدی را با نام های آشنایی عوض کردیم
زرنگی
فرصت طلبی
باهوش
حق
سفره انقلاب
و ...
اما چقدر خودمون از خودمون دزدی کردیم؟
سلام
ثبت شود برای امروز جمعه ۴.۷.۱۳۹۹ که چقدر بی برنامه،تنبل، بی اراده، ضعیف و ذلیل بودم.
خدا از من بگذرد.
جهاد نفس همیشه مبارزه به تمایلات شهوانی نیست بلکه گاهی مواقع (که سخت تر است)مبارزه با بی برنامگی و تنبلی هست.
عزم جزم می خواهد و یاری خداوند
سلام
دلم بهار می خواهد
بهاری از جنس نورانیت ...
سلام
داشتم برای خرید خانه بررسی می کردم قیمت ها، شرایط پرداخت و اخذ وام و .... [عملا شرایط بسیار سخت و قیمت ها بسیار بالاست] خیلی درگیر موضوع شدم و البته خیلی نگران بودم تا اینکه یه لحظه یاد خانه ابدی افتادمو از خودم پرسیدم چقدر برای آن خانه و آن دنیا زحمت کشیدم؟ زحمت کشیدن که هیچ، چقدر به این خانه به صورت عمیق فکر کردم؟
یکی از هدف های خرید خانه راحتی برای همسرم و فرزندان آینده ام هست ، چقدر ببرای راحتی قبر خودم، همسرم و فرزندانم تلاش کردم؟
امشب شب جمعه هست و شب زیارتی ارباب شهید، خدا و اهل البیت گفتند که اگه برای اون ها و با نیت خالص کار کنیم هم دنیامون را تامین می کنند هم آخرتمون را ....
سلام
شاید ازدواج با یک پسر پولدار که مدرک دکتری داره خونه، ماشین و یک شغل خوب و از همه مهتر این هست که این آقا داماد خیلی حرف گوش کن هست، یک رویا برای همه ی دخترخانم ها "رویا" باشد اما یه چیز وجود داره که این آقا داماد رویایی را برای دختر خانم ها تبدیل به "کابوس" می کنه و آن هم " بچه نه نه بودن " هست.
شاید اولین چیزی که با شنیدن کلمه بچه نه نه به ذهن خطور می کنه بحث دخالت کردن خانواده شوهر بویژه مادرشوهر در زندگی پسرشان هست اما مهم تر از آن بحث " استقلال فکری" و قابلیت " اتکا کردن" هست چیزی که هر زنی ذر زندگی زناشویی نیاز داره .
اینجا یه سوال پیش میاد که وقتی پول و تحصیلات و موقعیت اجتماعی داری حتما استقلال فکری هم داری و اما جوابش این هست که باید دید این مقام و پول از چه راهی کسب کردی؟ خودت زحمت کشیدی؟ سختی کشیدی؟ آرام آرام و عادلانه پیشرفت کردی؟ و یا اینکه با پول و موقعیت بابات؟
این طور آدم ها اغلب دوگونه هستند یا آرام و سر به زیر و یا قلدر و مغرور و طلبکار
گروه اول باید همیشه مواظبشون باشید و همسرانشون باید مثل مادر براشون باشند و در تلاطم های زندگی قابل اتکا نیستند.
و گروه دوم همیشه ازت طلبکارند و زیاده خواه[قبلا هرچه خواسته پدر و مادر برایش مهیا کردند] و همسرانشون باید مثل کنیز و خدمتکار باشند و در تلاطم های زندگی اهل فرار هستند و حاضرند همه را برای نجات خودشان فدا کنند.
دخترخانم ها باید در بررسی های قبل از ازدواج به این نکته توجه کنند که پول و شغل از چه طریقی کسب شده طرف سختی کشیده؟ تلاش کرده ؟
پ.ن: سختی و تلاطم بخش جدانشدنی از زندگی هست حتی برای پولدارها!
سلام وبلاگ نویسان و دوستان قدیمی
شاید اگر خواسته باشم در این مدت که "نمیخواندم" و " نمی نوشتم" یک "تجربه" ی تلخ را بیان می کنم که قبل ها خودم هم می دانستم و از بزرگان هم شنیده بودم اما در این مدت تجربه کردم و عجب تجربهی تلخی...
در شبکه های اجتماعی بویژه اینستاگرام و تلگرام گشت می زدم، پست می ذاشتم و مطالب زیادی را خوندم و دیدم اما هیچ گاه خواندن ها "خواندن کتاب" نمی شود و هیچ قلم زنی در فضای مجازی مثل "وبلاگ نویسی" نمی شود که نمی شود ...
خواندن نویسنده هایی که می شناسی و برایشان احترام قائلی و گاهی اوقات حق معلمی، برادری و خواهری گردنت دارند بسیار لذیذتر و مفید تر برایم خواهم بود.
پ.ن : حتی اگر تنها نویسنده و خواننده وبلاگ خودم باشم کافی هست ( زیرا می تونم رشد خودم را بررسی کنم و بازخورد مطالبی را که مطالعه کرده ام را بنویسم خودش ما را بس است ...)
پ.ن2: شروع کردم به بازسازی وبلاگ ها ان شاءالله
سلام
روزت مبارک دختر پدر زن گرامی ....
کی می شود روز تو را تبریک بگویم خاتونکم ....
ممنونم ازتون یا حضرت معصومه سلام الله علیها
سلام دوستان
امروز بر حسب اتفاق سری به " هرزنامه ها" زدم و شروع به حذفشان کردم، که متاسفانه بعد از حذف متوجه وجود چندین نظر خصوصی از چندین نفر از دوستان شدم، اگه امکان داره دوستانی که نظر خصوصی دادرن نظرات خودشان را به صورت عادی ارسال کنند با این تفاوت که در متن ذکر شود که خصوصی هست.
نماز و روزه هاتون قبول و التماس دعا
سلام به همه اعضای وبلاگ
بینندگان
منتقدین
منفعلین
فعالین
بخصوص مردان👨 و پدرانی👴 که در این وبلاگ هستند،حوصله به خرج میدهند و سیاهی های قلم ما را با سعه ی صدر میخوانند
علی الخصوص همسر گرام بنده
باید بگم
روزتون مبارک
عیدتون مبارک
همسر گرامی بنده دیشب یه پست اینستا از یه پیج دیگه برام فرستادن به این مضمون
حضرات نسوان وطنی،هشدار جدی است
چنانچه در بزرگداشت روز مرررد کوتاهی نمایید به زودی زنان چین و ماچینی
با توقع ناچیز
زبانی کوتاه
کارکرد ۲۴ ساعته
و عمر اندک
وارد کشور میشوند
بنده هم نه گذاشتم
نه ورداشتم
در جواب این پست براشون نوشتم که اگه میخواستین زن چینی بگیرین
اون موقع که رفته بودین چین،باید به فکر میبودین
نه الان
😏
بلاخره پرچم ما خانم ها بالاست دیگه
والا
حالا بریم سراغ بحث شیرینِ کادوی روز مرررررد
همه میدونین که نماد روز مرررد
جوراب هست
یه نکته ی خنده دار بگم؟
من توی یه کانال لباس تلگرامی عضو هستم که همیشه لباس های ایرانی برای خانم ها و آقایون در انواع طرح ها و رنگ های مختلف میذاره
ولی
با نزدیک شدن به روز مررررد
فقط فروش مدل های مختلف جوراب رو توی ژورنال ش گذاشته بود😂😂😂
منم به نوبه ی خودم میخواستم به همسرم بگم که
مرررد من
کمی تحمل کن
جوراب ت انتظارت رامیکشد
به زودی به سمت تو می آورمش
من تو اینترنت یه سرچ زدم و نوشتم
فردای روز مررررد
و این عکس ها اومد
قضاوت با خودتون
پ.ن.۱:این عکس کیک جوراب که گذاشتم رو خودم درست نکردم،فقط موقع سرچ عکس برای روز مرررد دیدم و گفتم برای شما هم بذارمش
وگرنه من اینقدر خود شیرینی نمیکنم
خیالتون راحتتتت
پ.ن.۲:این پست صرفای برای مزاح و تلطیف روحیه بود
وگرنه در قدردانی از زحمات شما مررردان و پدران سرزمینم
هیچ کلمه ای قادر به بیان احساس عمیق بانوان تان نخواهد بود
جز اینکه بدونین
دوست تون داریم
و بابت همه ی سختی هایی که متحمل میشین تا همسران و فرزندان تون در رفاه باشند
بی نهایت متشکریم
بی نهایت بیشتر از اون چیزی که فکر میکنین
پ.ن.۳:ﺑﻌﻠﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ:
ﮔﺮﺍﻧﯽ ﻣﺴﮑﻦ
رکود
تورم
هزینه ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
بهشت ﺑﺎ ﺷﯿﺐ ﻣﻼﯾﻢ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﻣﯿﺒﺎشد
پ.ن.۴:همسر عزیزم،به خاطر بودن ت،حمایت هات،خوش اخلاقی هات و از همه مهم تر خوش قلب بودنت ازت متشکرم و بابت تمام زحماتی که اینجانب بر دوش جنابعالی میگذارم پوزش میطلبم و از خدا بابت داشتن ت شکر گذار هستم
پ.ن.۵:همزمانی تولد حضرت علی و شروع اعتکاف خیلی قشنگه
متاسفانه امسال قسمت نشد که در مهمانی خلوت با خدا شرکت کنم و از این بابت متاسفم و حس جا موندن بهم دست داده.
ولی اگه کسی به اعتکاف رفت و نخ ش به اون بالایی وصل شد،التماس دعا
اگر هم مثل من جزءجاماندگان از اعتکاف هستین و نخ تون به اوس کریم وصل شده،باز هم التماس دعا
باشد تا رستگار شویم
امضا خاتون
نامزدی،عقد یا عروسی
انتخاب شما چیه؟
میخوام یکی از عقیده های مهم زندگی م رو در اختیارتون بذارم و دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم.
من کسی بودم که میگفتم دختر و پسری که میخوان باهم ازدواج بکنن،اول به مدت یک سال عقد باشن،از اخلاقیات همدیگه مطلع بشن،بیشتر باهم آشنا بشن و بعدش که آمادگی اداره ی خودشون،همسرشون و خونه شون رو پیدا کردن برن سر خونه و زندگی شون و همین تفکر رو هم در زندگی م اجرا کردم.
حالا دو تا مثال از دو فرد دیگه ای که اتفاقا از بهترین دوستانم هستند رو ذکر میکنم.
مثال اول:یکی از دوستانم درست یک هفته بعد از عقد من،صیغه کرد و دوماه هم نامزد بودن و به خاطر حساسیت های خانواده و اینکه هردو دانشجو بودن و هردو خوابگاهی،شهریور ماه فوری عروسی کردن و الان هم ۵ماهی میشه که سر خونه و زندگی شون هستن.
یکی دیگه از دوستانم هست که این بنده خدا هنوز فرد مناسب برای ازدواج رو پیدا نکرده ولی همیشه میگه که هر وقت که فرد مناسب رو پیدا کرد به هیچ وجه دوران عقدش رو طولانی نمیکنه،در موردصیغه هم خانواده ش مخالف هستن و عقیده ش این هست که حداکثر ۶ ماه نامزد بمونن و بعدش بلافاصله عقد و عروسی و هیچ فاصله ای بین عقد و عروسی نباشه و برن سر خونه و زندگی شون
حالا میخوام از شما بپرسم
شمایی که ازدواج کردین و این دوران رو گذروندین و یا حتی شمایی که مجرد هستین ولی یه سری عقایدی در مورد این موضوع دارین
نظر شما چیه؟
اگه ازدواج میکردین یا اگه عقب برمیگشتین
کدوم راه رو انتخاب میکردین؟
امضا خاتون
سلام
یکی از مهم ترین نکات در زندگی مشترک [بویژه دروان عقد] خرید های مناسبتی هست بویژه خرید روز عید، اما چند دو نکته مهم:
نکته اول : اگه قبل از عید، برای عید خرید کنید دچار اشتباه استراتژیک شده اید چون باید در زمان عید هم خرید نمایید. [پیش اومده که عرض می کنم]
نکته دوم: از فکر اینکه خرید عید را بپچونید بیرون بیایید چون بعدا مجبور می شوید همین خرید را داشته باشید با سرکوفت و منت!!!!!! [این از همون نکته اول تبعیت می کنه]
پ.ن: خرید در شرایط عادی و پول داشتن رخ خواهد داد خواهشمند است زوجین طرفشون را درک نمایند [در تصویر اگر به دست چپ خانوم دقت نمایید کارت بانکی را می بینید و ....]
سلام دوستان
بعد
از حدود 150 پست "همسر آینده من باید..."
بالاخره
خدا لطف بی حد و اندازه ای نمود و "خاتون" را به من عطا کرد و طبق قولی
که به خودم داده بودم از خاتون خواستم که با هم این
"خونه ی مجازی"
را
بگردونیم و ایشون هم قبول کردند و اولین مطلبشون را با عنوان " اولین ها" در این خونه انتشار
دادند. حالا قرار هست که تجربیات خودمون را در دوران عقد و ان شاءالله وقتی زیر یه
سقف رفتیم و بعد ها در مورد #خاتونک و ... با شما به اشتراک بگذاریم و از همدیگه
یاد بگیریم.
من و خاتون همه شما را به این خانه مجازی دعوت کرده و ازتون می خوایم به این
"کلبه درویشانه"زیاد سر بزنید.
اما
پاسخ به چند سوال احتمالی :
1-چرا " م-م" ؟
ج
: اول اسم خاتون و حقیر "م" هست و این یعنی تجربه دو "م"
2- قراره در این "م-م" چی نوشته بشه؟
ج:
هر مطلب و تجربه ی نکته داری که در زندگی متاهلانه ما پیش میاد و قابلیت و توانایی
انتشار داره!
3- آیا قراره مثل
"همسر آینده من باید..."
مطالب
رمزدار باشه؟
ج:
بستگی به نوع مطالب داره و البته مضمون مطالب [سعی میشه کم تر رمزدار باشه]
و
اما چند نکته :
نکته اول : مطالب بیان شده تجربیات خاتون و من خواهد بود و ممکنه در
مورد سایر افراد صادق نباشه!
نکته دوم : تحربیات بستگی به افراد، موقعیت مکانی و زمانی و ...
دارد؛ پس خواهشمند است با دید تحلیلی به موضوع نگاه کنید.
نکته سوم : تجربیات بیان شده قسمتی برش خورده از زندگی ماست عاجزانه
خواهشمند است نسبت به کل زندگی ما قضاوت نفرمایید.
نکته چهارم : دسترسی خاتون و من به
وبلاگ یکسان هست و نظرات خصوصی برای هر کدام از ما قابل مشاهده هست خواهشمند است
قبل از ارسال نظرات خصوصی خود، این موضوع را مد نظر داشته باشید.
نکته پنجم: با حضور و مشارکت در
مباحث،موجب روشن ماندن چراغ این خونه ی مجازی باشید و ما هم سعی می کنیم به خوبی از
مهمونامون پذیرایی کنیم.
نکته ششم :
"باشد تا رستگار شویم"
سلام
یه چیزی که ذهن من را خیلی مشغول کرده است بحث "تساهل" در زندگی متاهلی هست
از نظر حقیر تساهل به معنی سهل گرفتن - انجام دادن یا ندادن کاری- به دلیل های منطقی (یا حتی غیر منطقی) برای رسیدن به هدف اصلی و مهم تر
در اسلام و فرهنگ اهل البیت "خانواده" بسیار ارزشمند است و رابطه بین زن و شوهر و فرزندان بسیار دقیق و البته محکم دیده شده است تا جایی که بعضی از احکام مثل "تتو کردن ابرو خانم ها" و ... اگر دلیلش استجکام خانواده بیان شود از حرمت آن کاسته می شود یا خرج کرده مرد برای خانواده اش را هیچگاه در اسلام "اسراف" بیان نشده است و شبیه این موارد زیاد است
تساهل (یا کلمه ای که با معانی شبیه آن) در امر ازدواج و زندگی بسیار تاکید شده است اما نکته ای که من را بسیار اذیت می کند این است که : " تساهل در یک موضوع کم کم موجب قبول یک فرهنگ شود یا حتی تبدیل به فرهنگ شود."
یک تجربه، یک خاطره (با تلخیص و تصرف)
یکی از دوستان مذهبی در مراسم عروسیش کروات زده بود همه دوستان از دیدن ایشان تعجب کرده بودیم اما داستان اینطور بود که خانواده عروش دم آخر تاکید کرده بودند که کروات رسم فامیل ما هست و هیچ راهی نداره!!!! و بحث درگیری و ... و دوست ما هم برای اینکه جلوی فتنه را بگیره قبول کرده بود و جالب این هست که الان یه خانواده بسیار مذهبی داره ، حالا فرض کنید این دوست ما اونشب درگیری راه می انداخت و ... ممکن بود عروسی هم بخوره و ..
حالا فرض کنید در تجربه فوق،دخالت ها و تزریق فرهنگ نادرست خانواده عروس به زندگی دوست ما ادامه داشت و دوست ما هم مدام "تساهل" می کرد و دونه دونه موارد را قبول می کرد . کم کم می شد یک نفر با فرهنگ اشتباه خانواده ی همسرش!
تجمل گرایی در ازدواج هم می تونه حاصل تساهل باشه
و ....
به نظرتون تا کجا باید دست به تساهل زد؟