تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی» ثبت شده است

سلام

یه شب من و امین و مجتبی با هم رفته بودیم دورهمی

امین خیلی ساکت بود و یه جورایی فرو رفته بود در خودش...

من و مجتبی که نگرانش بودیم ازش پرسیدیم : " امین مشکلی پیش اومده؟؟"

امین گفت: "من بایدعوض بشوم من الگوی خورشید هستم"

من و مجتبی که تازه متوجه موضوع شده بودیم تا صبح داشتیم می خندیدیم.

و چقدر زود گذشت خورشید مهد کودک میره(ان شالله دانشگاه و...)

۶ نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۹
دانشجوی کلاس اول دبستان