تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ

بین الحرمین

يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ب.ظ

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۱
دانشجوی کلاس اول دبستان

بین الحرمین

زرندیون

گلرسان

نجواها  (۱۸)

تنها یه راه برا آدم شدنم مونده. ک ر ب ل ا
پاسخ:
سلام

درست می فرمایید
به به 
چه سعادتی
قسمت شه بات بریم کربلا

فرقی نمی کنه 
بریم یه جا زیارت اصلا 

با حاج مملمون
توفیق حاصل نمیشه
پاسخ:
سلام

ان شالله با هم بریم

حاج امین و من

ببین چی میشه...
زیارتتون هزار بار قبول باشه ایشالا.
حسودیم میشه بهتون.
پاسخ:
سلام

پارسال که دوستان رفتند 
من هم خیلی حسودیم شد

ان شالله داستان من برای شما هم تکرار شود.
درسته مجازی هستی....
ولی کمپوت معرفتی
قربون مرامت
پاسخ:
سلام

واقعی هستم

حتی اگر در دنیای مجازی باشم
دمت گرم
ب تو میگن رفیق آدم حسابی....
ایولله
پاسخ:
سلام

فکر کردی ما خیلی الکی هستیم؟ عایااااااااااااااااااا؟؟؟؟
۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۹:۲۳ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
سلام علیکم

زیارتتون قبول باشه ان شاءالله
خیلی خوش به سعادتتون
پاسخ:
سلام

ممنون

ان شالله مورد عنایت اهل البیت قرار بگیریم
با سلام
زیارت قبول
خوشا به سعادتتان
امیدوارم دعاگوی همه عاشقان حضرت حسین بوده باشید
پاسخ:
سلام

سعس کردم حق همسایگی را بجا بیاورم و برای همه ی دوستان دعا کردم
حالا بگو ببینم
واسه ماهم دعا کردی یایادت رفت!؟
پاسخ:
سلام

یادت کردن رفیق
حالا بگو ببینم
واسه ماهم دعا کردی یایادت رفت!؟
سلام 

زیارت قبول
پاسخ:
سلام

ممنون
سلام علی جو
خوبی داداش؟
خوش ب سعادتت
دیر رسیدم که بگم التماس دعا
الان کجایی اونجایی یابرگشتی گل پسر؟!
پاسخ:
سلام

الآن برگشتم
:(

قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند

کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... 

این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد....

 

شهید سید مرتضی آوینی...برگرفته از کتاب فتح خون

پاسخ:
سلام

خدا خیرتان دهد
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!

چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد...
پاسخ:
سلام

ای وای ...
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۳ ففروا الی الله...
http://pouke140.blog.ir/1393/08/11/43-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۳ ففروا الی الله...
http://pouke140.blog.ir/1393/08/11/43-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۳ ففروا الی الله...
http://pouke140.blog.ir/1393/08/11/43-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85

مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شق‌القمر نشان بدهد 

تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد

شیهه در شیهه اسب وگرد وسوار،آسمان مکث کرده تا چه کند؟

خیمه در خیمه گریه می شنود ، آب را شعله ور نشان بدهد؟!

مشک لب‌تشنه گرم زمزمه شد، گریه‌های رقیه در گوشش

تا که یک دشت لاله‌عباسی، غرق خون جگر نشان بدهد

قبضه ی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش

کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد

با خودش فکر می‌کند که فرات، عطش باغ را نمی‌فهمد

می‌رود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد

همه ی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، می‌خواهد

خطبة شقشیقه‌ای دیگر،‌ با رجز‌ها مگر نشان بدهد

ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظة بعثتی شگفت آمد

سوره‌ای قطعه قطعه در دستش، رفت شق‌القمر نشان بدهد
پاسخ:
سلام


"باشد تا رستگار شویم "

مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شق‌القمر نشان بدهد 

تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد

شیهه در شیهه اسب وگرد وسوار،آسمان مکث کرده تا چه کند؟

خیمه در خیمه گریه می شنود ، آب را شعله ور نشان بدهد؟!

مشک لب‌تشنه گرم زمزمه شد، گریه‌های رقیه در گوشش

تا که یک دشت لاله‌عباسی، غرق خون جگر نشان بدهد

قبضه ی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش

کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد

با خودش فکر می‌کند که فرات، عطش باغ را نمی‌فهمد

می‌رود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد

همه ی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، می‌خواهد

خطبة شقشیقه‌ای دیگر،‌ با رجز‌ها مگر نشان بدهد

ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظة بعثتی شگفت آمد

سوره‌ای قطعه قطعه در دستش، رفت شق‌القمر نشان بدهد

نجوا کردن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">