تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد
\

تا انتها حضور...

باید منتظر ماند و بر این انتظار ایستاد

  • Instagram
تا انتها حضور...

سلام

بعضی از حرفها را نباید هرگز بگویی
به خاطر بغضی که در گلو داری
یا به خاطر بغضی که از شنیدن
حرفهای تو در گلو شکل می گیرد
اما اینها دلیل نمی شود که نگویی
" من" با "نوشتن" فریاد خواهم زد...
پس " تو" گوش نوشتاریت را تقویت کن
تا فریادهایم را بشنوی...

"زمزمه" هایت را دوست دارم
درست است که گوش سنگینی دارم
اما " زمزمه" هایت را با گوش جان می شنوم
شاید بپذیرم و شاید ...

اما به "تو" قول می دهم که
خوب بشنوم...

م.ع.ر.ط
Mart.emba@gmail.com

بایگانی

پیوندهای روزانه

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

۸

ویــن؛
 
محل اخذ تصمیماتـــــِ مهم نیستــــ ، 
       
منافعِ من در جای دیگری رقم می‌خورد ،
                                                 
در قلبــــِ "تــو" ...

آنجا که من،
همه شروطتــــ را پذیرفتم
حقوقتــــ را به رسمیتــــ شناختم؛

تا تعلیق کامل هر آنچه نمی‌خواهی پیش رفتم!
اعتمادسازی کردم...
اما،
  "
تـــو"،
       
به تحریم‌های یکــــطرفه پایان ندادی...
و
برای من
همچنان
تنها گزینه روی میــــــز،
 
                                    
چشم‌های توستـــــــــ ...


برگرفته از بلاگِ "بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم"

نجواها  (۸)

جالب بود
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

"باشد تا رستگار شویم"
پاسخ:
سلام

خیلی مفید بود.
۱۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۱۸ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
من که خیلی از این سپید لذت بردم

پاسخ:
سلام

معلوم هست وگرنه آن را در بلاگتون نمی گذاشتید؟؟؟


ایول بابا فیلسوف زاده ی کامروا
حالا گرفتم
1-0به نفع شما
پاسخ:
سلام

تمام بازیها را باخته ایم

باخت عادتمان است بامرام

 

 دلــم برای کسی تنــگ است …

کـه آمــد …

نـمـــانـد …

و

رفــــت …

و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم

سلام

داش علی اومدی سلام دادی رفتی....

بابادم شما گرم

پاسخ:
سلام 

سلام به همه ی رهگذران بلاگت
می خواستم داستا خداخافظی بدون بوسیدن را برایشان تعریف کنم که نشد..
 ای آنکه ویران کرده ای احوال ما را
بد نیست گاهی هم بپرسی حال ما را ....
+آپم
پاسخ:
سلام

کاش ما را یادش باشد
همین ما را بس است

اما 

فکر اینکه او به یاد من است

همین فکر گرمم می کند

- ناکامترین و متشنبج ترین زناشوئی از آن کسانی است که ھمسر خود را فقط وسیله خوشبختی خود

تلقّی کرده اند . یعنی ازدواج کرده اند تا خوشبخت شوند . این احمقانه ترین نگاه به ازدواج است .

 

 – بر حق ترین نگاه و نیّت به ازدواج و زناشوئی اینست که ھر یک از طرفین این رابطه را آئینۀ

خودشناسی خود بداند و این واقعه را سرآغاز راھی برای رسیدن به خویشتن خویش قرار دارد و آن

 

رسیدن به حقّ تنھائی و ھویّت ذاتی است . وتنھا ابزار چنین رابطه دوستانه ای ھمان صدق و صمیمیّت

است که جز بر ایمان و معرفت و وظیفه شناسی و مسئولیّت پذیری ممکن نمی شود .

 

 – ھیچکس به خودی خود و به تنھائی قادر به طی طریق به ھیچ سوئی نیست . انسان ذاتاً موجودی

دوقولو است و به همراه ھم جنس خویش است که سالک راه زندگی می شود که به بھشت و یا دوزخ

 

می رسد که دو نوع تکامل است . آنانکه ازدواج نمی کند و از آن می گریزد از زندگی می گریزد و

نمی خواھد به ھیچ راھی برود و جز بازی با پوستۀ میرای دنیا ھیچ کار دیگری نمی کند .

 

 – زندگی زناشوئی سر آغاز سیر و سلوک باطنی انسان است و ھر کسی به ناگاه با خودش روبرو

می شود . واینست که آنھائی که به قصد فرار از تنھائی و رویاروئی با خود ازدواج می کنند به ناگاه

 

 احساس می کنند که درست از ھمان چیزی که می ھراسیده اند دچارش شده اند و لذا احساس فریب

می کنند و از ھمان آغاز راه گریز را می جویند . واین بزرگترین سوء تفاھمی است که آدمھا در ازدواج

 

خود با آن روبرویند و ھرگز آن را در نمی یابند و لذا ازدواج را بدبختی می پندارند.

 

از کتاب " ازدواج " استاد علی اکبر خانجانی

پاسخ:
سلام

مطالب مفید و پرارزشی است
۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۵ خرید خانه در استانبول

خیلی خوب و عالی بود

پاسخ:
سلام

ممنون

نجوا کردن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">