لحظه ها نزدیکند اما اتفاق ها دور ، همانطور که بغض ها نزدیک و اشکها دور
يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۷ ب.ظ
خیلی نگرانم
انگار قراره اتفاقی بیافتد
استرس را با تک تک سلولهای بدنم حس می کنم
صدقه می دهم ، قرآن می خوانم ، توکل ، توسل و...
فکر می کنم آن لحظه ای که سالها منتظرش بودم فرا رسیده است
لحظه ها نزدیکند اما اتفاق ها دور ، همانطور که بغض ها نزدیک و اشکها دور
هر وقت دچار این احساس می شوم اتفاقات خاصی [خوب-بد] برایم می افتد اتفاقاتی که تاثیر زیادی در زندگی دارند ، خدایا کمکم کن (من جز تو کسی را ندارم ...)
ببین همه چیز بستگی به خودت داره اگر انرژیمثبت بفرستی جوری حل می شه که باور نمی کنی ولی اگر ایمان ضعیف بشه دیگه هیچ کاریش نمی تونی بکنی
پس نگران نباش حل می شه