اظهارنظر رهبر انقلاب درباره فیلم «بابالنگدراز»
چینیفروشان از مدیران سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت، در دیداری رهبر انقلاب فرمودند فیلم بابا لنگ دراز را بیاورید من ببینم چون داستان آن را در گذشته خواندهام و میخواهم فیلم آن را نیز ببینم. رهبری فرمودند: این فیلم یک فیلم سالم است ولی با رویکردی آمریکایی یعنی شما پرچم آمریکا را در تمام صحنهها میبینید و ما اگر تمام وقت خود را صرف چنین کاری کنیم موفق بودهایم.فارس این خبر را منتشر کرده است.
درخواست : خاطرات خود را از این فیلم به اشتراک بگذارید :
1- خودم : من این فیلم را دو بار دیدم یکی در دوران کودکی ، و دیگری در دوران دانشگاه ، در دوران کودکی قسمت های اولیه را دیدم اما در دوران دانشجویی قسمت های آخر این سریال را دیدم بویژه اون قسمتی که جودی به عنوان تعطیلات می رفت به یک مزرعه ... همیشه حس خوبی نسبت به این فیلم دادشتم بویژه شخصیت های اصلی بویژه شخصیت "سالی" ، همچنین در دوران مدرسه افراد را به "جولیا" بودن (مرفه بی درد) متهم می کردیم!!!
حالا چند تا عکس نوشته برای شماها می گذارم :(برای دیدن سایز واقعی عکس ها بر روی عکس ها کلیک کنید.) * (رمز عکس های آخر همون رمز سطح سوم می باشد.)
سلام
آیا همسر من می تونه شاغل باشه؟ ( سوال ساده : دوست دارم همسرم شاغل باشه؟)
این یه سوالی هست که برای اکثر پسرها هنگام خواستگاری پیش میاد و اکثرا دو دلیل داره
۱- وقتی می روند خواستگاری، عروس خانم احتمالی یا شاغل هستند یا رسما اعلام می کنند که برای شاغل شدنشون در آینده برنامه دارند. حالا باید آقا داماد صربحا جواب بدهد و تصمیمش را بگیرد.
۲- خود آقا داماد دوست داره خانمش شاغل باشه یا بالعکس ( حالا این دلایل خاص خودش را دارد، یا مادر و خواهر ایشون شاغل هست یا در مکانی کار می کنند که خانم ها شاغل هستند و تصور خوبی از کار کردن داره البته دلایل مادی هم می تونه باشه و یا حتی دلایل معنوی هم می تونه داشته باشه و ...)
اما جواب حقیر که خیلی صادقانه بهش فکر کردم :
هدف اصلی ما زندگی کردن هست زندگی کردنی که موجب رشد زوجین را فراهم کرده ، رشدی که در سایه آرامش معنوی رخ خواهد داد ( این آرامش به این معنا نیست که شما با سختی و مشکلات در زندگی برخورد نکنید بلکه بصیرت داشتن نسبت به امتحان الهی و توکل داشتن به خدا هست) حالا هرچی خواسته باشه این زندگی را مختل کنه ، من باهاش مخالف هستم
به زبان ساده ، ما کار می کنیم که زندگی بهتری داشته باشیم نه اینکه کارمون زندگی ما باشه
اگر همسرم بتونه کار کنه و این کار لطمه ای به زندگیمون نزنه ، چرا که نه، پس بهتره کار کنه ( بویژه شغل هایی مثل پرستاری، معلمی و ...) تا هم به جامعه اش خدمت کنه،هم از این طریق ظرفیت رشد معنوی را در خودش بالا ببره.
پ.ن: البته مردها باید تکلیفشون با خودشون مشخص کنند زیرا زندگی با یک همسر شاغل کاملا متفاوت هست و این حالت را باید در خودشون ابجاد کنند.
سلام
خواهشمندم کمکم کنید
کمک
کمک
همیشه بهمون گفتن که چرا باید در انتخابات شرکت کنیم و از دلایل این مشارکت عظیم گفتند و البته فواید اون و ... اما امروز می خواهم خودم را قانع کنم به رای ندادن
و تا هفتم اسفند هم وقت دارم که خودم را قانع کنم به رای ندادن
چندین علت ابتدایی به ذهنم رسید، خواهشمند است دوستان نیز کمک نمایند :
1- مگر نمایندگان قبلی که بهشون رای دادیم چه گلی به سرمون زدند که قراره این نامزدهای نمایندگی به سرمون بزنند!!
2- حدود پنجاه میلیون واجد شرایط رای هستند من کی ام بین این پنجاه میلیون و رای من به چه دردی می خوره؟!!؟
3- نامزد مورد نظر من خیلی آدم با نفوذی هست و احتمال نود درصد رای میاره، برای چی من بهش رای بدهم؟
4- اصلا به نشانه ی اعتراض به بیکاری و ازدواج و اینها نمی خواهم رای بدهم.
5- نمی خوام چون از اینکه ماشینای شاسی بلند فراااووووون دور و بر ستاد انتخاباتی های می بینم و شام ....
6- نظر شما چیه؟
سلام
1- لطفا بفرمایید " چگونه گرگ شویم !!!"(کلیک نمایید)
2- متن هاو لینک های مطرح شده در لینک فوق را با دقت بخوانید.
3- برای هر قسمت اولین کلمه و یا جمله ای که به ذهنتون می رسه را در دایره مربوطه یادداشت نمایید.
4- وقتی همه ی مطالب را خوندید و هفده دایره را پر کردید، این کلمات و جملات را کنار هم بگذارید و جمله ی یک خطی ای بنویسید.
5- ممنون می شوم که اون هفده جمله و اون یک خط جمع بندی را برایم ارسال نمایید.
«باشد تا رستگار شویم»
پ.ن : عیدتون هم مبارک.
پ.ن 2: دوستانی که یادشون رفته بود الآن وقتشه :)
4- آیا این خبر، همه واقعیت را به من می گوید؟ این مهارت به ما کمک می کند در برابر کادرسازی های رسانه ای مقاومت کنیم. خیلی وقت ها در رسانه ها حرفهای خاص درشت می شود و یا صرفاً بخشی از آن برجسته سازی می شود. عملاً دور موضوع کادری کشیده می شود که بقیه آن دیده نشود.
5- آیا من در برابر این برنامه احساسی شده ام؟ خیلی وقت ها آنچنان هنرمندانه از تکنیک های رسانه ای و تصویری استفاده می شود که ما درگیر احساسات مثبت و یا منفی شویم و دیگر نتوانیم با موضوع عاقلانه برخورد کنیم. این اتفاق بارها و بارها موقع تماشای سریال ها و یا خواندن پیام های طنز برایمان رخ داده.
6- آیا همسویی رسانه ها مشکوک نیست؟ خیلی وقت ها به ناگاه چند رسانه به صورت هماهنگ به موضوعی می پردازند و جوری وانمود می کنند که انگار هرکس غیر از این مدل فکر کند آدم احمقی است. اینگونه است که عاقلانه فکر کردن ما را منزوی می کنند.
تمرین این سؤالات برای مخاطبان راهگشا خواهد بود.
فرض کنید می روید خرید لباس و در حین خرید لباسی که تن مانکن پشت ویترین هست توجه شما را به خودش جلب می کند ؛ چند دقیقه ای از همون پشت شیشه شروع به بررسی لباس می کنید تا مطمئن شوید این لباس مناسب شما هست.
وقتی برای خرید وارد مغازه می شوید می بینید که صحب مغازه لباس تنِ مانکن را درآورد و فروخت ... :(
داستان اصلی از اینجا شروع می شود که اگه بهترین لباس و برازنده ترین نوعش را برای شما بیاورند باز هم شما فکر می کنید که اون لباس فروخته شده بهتر است.( در صورتیکه اگه شما می رفتید و اون لباس مانکن را تن می کردید ممکن بود متوجه بشوید که مناسب شما نیست...)
همه چی برای شما زهر می شود و هیچ لباس دیگه ای شما را ارضا نخواهد کرد، حتی اگه بهتر و زیباتر از لباس مانکن باشد.
در " اثر ویترینی" چند چیز تاثیر گذار است:
1- مانکن: یک موجود بدون روح که تناسب اندام در آن به بهترین نحو رعایت شده است.
2- لباس قشنگ(خوشگل) : دلیلی ندارد این لباس بهترین و مناسبت ترین لباس باشد اما این لباس با بهترین هارمونی رنگی بر تن مانکن (با ویژگی های فوق) پوشانده شده است.
3- نورپردازی : از مهم ترین ویژگی های هر ویترین نورپردازی آن است که چشم ها را مسحور می کند و خوشگلی لباس (با ویژگی های فوق) و مانکن (با ویژگی های فوق) را چندین برابر می کند.
4- شیشه جلوی ویترین : این که شما نتوانید به این الهه ی خوشگل شده دست بزنید خودش عامل جذب است و شما را داخل مغازه هدایت می کند و فروشنده شروع می کند به تعریف کردن و ... ( شما فقط ظاهر را می بینید و هرگز نمی توانید به جنس لباس پی ببرید و ممکن است در ذهن خودتان شروع کنید به تصویر کشیدن لحظه ای که لباس را بر تن کرده اید و همه از شما تعریف می کنند و شما خوشبخت ترین و شیک پوش ترین آدم دنیا هستید.)
با توجه به فطرت کمال گرای انسان که همیشه بهترین ها را برای خودش می خواهد ( و البته صحیحش هم همین است) ، از اثر ویترینی می توان به عنوان "سراب" در راستای کمال یاد کرد. اگر خواسته باشیم به زبان ساده بیان کنیم به بیان چند ویژگی "سراب" می پردازیم :
1- توهم : ویژگی اصلی سراب توهم است یعنی اکر آبی وجود داشت که دیگر سراب نبود ، آب بود!!!
2- عطش: انسانی که تشنگی بر او غلبه کرده است احتمال دیدن سراب برایش بیشتر است.
3- گرما : شما هیج وقت در یک جنگل نمی توانید "سراب" ببینید.
اگر فرهنگ جامعه را به عنوان "گرما" تعبیر نماییم این گرما موجب "عطش" در افراد جامعه می شود و این عطش موجب" توهم" می شود . افراد جامعه سعی در رسیدن به کمال و پاسخ گویی به این نیاز اساسی و طبیعی دارند اما چون فرهنگ، جامعه ، هوای نفس و ... وجود دارد نمی گذارند این انسان از چشمه ی زلال معنویت سیراب شود و شما را به سمت "سراب" هدایت می کند.
پ.ن : آیا کسی تا به حال با " سراب" سیراب شده است؟
پ.ن 2: "اثر ویترینی" در بالاترین درجه ی "آسایش" موجب از بین بردن "آرامش" می شود. جناب آقای سید مهدی سیدی این موضوع را به بهترین نحو توصیف کرده اند.(لینک)
پ.ن 3: گاهی وقت ها افراد برای رسیدن به "سراب" اقدام به شکستن شیشه های ویترین می کنند .( دردناک ترین و خون بارترین مرحله ی ممکن...)
پ.ن 4: سوالی که برای من پیش آمده است : " اثر ویترینی نتیجه است یا علت؟ یعنی اثر ویترینی باید زیر مجموعه ی فرهنگ برهنگی باشد یا فرهنگ درندگی؟"
بسم الله الرحمن الرحیم
فرهیختگان و دوستان گرامی
سلام
مدت زمانی است که تحلیل های خود را با عناوین مختلف در زمینه های گوناگون از جمله مسایل اجتماعی، فرهنگی و .. در این وبسایت انتشار می دهم، با توجه به تجربه و مطالعه ی ناچیز این حقیر در این زمینه ها و همچنین وجود دوستان بزرگواری که هرکدام یدی طولانی در عرصه های فرهنگی ، اجتماعی و ... دارند قصد ایجاد صفحه ای مستقل با عنوان " اتاق فکر (Think Tank ) " نموده تا از تجربه ی شما بزرگواران در زمینه های مورد بحث بهره مند شوم.
امید است مانند همیشه ، حقیر را از نظرات و انتقادات ارزشمندتان بهره مند سازید.
"باشد تا رستگار شویم"
محمد علی رنجبر طزنجی