اتاق فکر : اثر ویترینی
فرض کنید می روید خرید لباس و در حین خرید لباسی که تن مانکن پشت ویترین هست توجه شما را به خودش جلب می کند ؛ چند دقیقه ای از همون پشت شیشه شروع به بررسی لباس می کنید تا مطمئن شوید این لباس مناسب شما هست.
وقتی برای خرید وارد مغازه می شوید می بینید که صحب مغازه لباس تنِ مانکن را درآورد و فروخت ... :(
داستان اصلی از اینجا شروع می شود که اگه بهترین لباس و برازنده ترین نوعش را برای شما بیاورند باز هم شما فکر می کنید که اون لباس فروخته شده بهتر است.( در صورتیکه اگه شما می رفتید و اون لباس مانکن را تن می کردید ممکن بود متوجه بشوید که مناسب شما نیست...)
همه چی برای شما زهر می شود و هیچ لباس دیگه ای شما را ارضا نخواهد کرد، حتی اگه بهتر و زیباتر از لباس مانکن باشد.
در " اثر ویترینی" چند چیز تاثیر گذار است:
1- مانکن: یک موجود بدون روح که تناسب اندام در آن به بهترین نحو رعایت شده است.
2- لباس قشنگ(خوشگل) : دلیلی ندارد این لباس بهترین و مناسبت ترین لباس باشد اما این لباس با بهترین هارمونی رنگی بر تن مانکن (با ویژگی های فوق) پوشانده شده است.
3- نورپردازی : از مهم ترین ویژگی های هر ویترین نورپردازی آن است که چشم ها را مسحور می کند و خوشگلی لباس (با ویژگی های فوق) و مانکن (با ویژگی های فوق) را چندین برابر می کند.
4- شیشه جلوی ویترین : این که شما نتوانید به این الهه ی خوشگل شده دست بزنید خودش عامل جذب است و شما را داخل مغازه هدایت می کند و فروشنده شروع می کند به تعریف کردن و ... ( شما فقط ظاهر را می بینید و هرگز نمی توانید به جنس لباس پی ببرید و ممکن است در ذهن خودتان شروع کنید به تصویر کشیدن لحظه ای که لباس را بر تن کرده اید و همه از شما تعریف می کنند و شما خوشبخت ترین و شیک پوش ترین آدم دنیا هستید.)
با توجه به فطرت کمال گرای انسان که همیشه بهترین ها را برای خودش می خواهد ( و البته صحیحش هم همین است) ، از اثر ویترینی می توان به عنوان "سراب" در راستای کمال یاد کرد. اگر خواسته باشیم به زبان ساده بیان کنیم به بیان چند ویژگی "سراب" می پردازیم :
1- توهم : ویژگی اصلی سراب توهم است یعنی اکر آبی وجود داشت که دیگر سراب نبود ، آب بود!!!
2- عطش: انسانی که تشنگی بر او غلبه کرده است احتمال دیدن سراب برایش بیشتر است.
3- گرما : شما هیج وقت در یک جنگل نمی توانید "سراب" ببینید.
اگر فرهنگ جامعه را به عنوان "گرما" تعبیر نماییم این گرما موجب "عطش" در افراد جامعه می شود و این عطش موجب" توهم" می شود . افراد جامعه سعی در رسیدن به کمال و پاسخ گویی به این نیاز اساسی و طبیعی دارند اما چون فرهنگ، جامعه ، هوای نفس و ... وجود دارد نمی گذارند این انسان از چشمه ی زلال معنویت سیراب شود و شما را به سمت "سراب" هدایت می کند.
پ.ن : آیا کسی تا به حال با " سراب" سیراب شده است؟
پ.ن 2: "اثر ویترینی" در بالاترین درجه ی "آسایش" موجب از بین بردن "آرامش" می شود. جناب آقای سید مهدی سیدی این موضوع را به بهترین نحو توصیف کرده اند.(لینک)
پ.ن 3: گاهی وقت ها افراد برای رسیدن به "سراب" اقدام به شکستن شیشه های ویترین می کنند .( دردناک ترین و خون بارترین مرحله ی ممکن...)
پ.ن 4: سوالی که برای من پیش آمده است : " اثر ویترینی نتیجه است یا علت؟ یعنی اثر ویترینی باید زیر مجموعه ی فرهنگ برهنگی باشد یا فرهنگ درندگی؟"